کد خبر: 1244532
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۴۰
محسن شاکری نژاد، رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما:
کسی که سواد رسانه‌ای دارد این سؤال برایش پیش می‌آید که چگونه ممکن است دولت انگلستان که از مردم خود برای تماشای بی‌بی‌سی پول می‌گیرد، برای کشور ما بی‌بی‌سی فارسی راه می‌اندازد و به صورت رایگان برنامه پخش می‌کند؟ کسی که سواد رسانه‌ای دارد متوجه این موضوع می‌شود و به منبع پیام شک می‌کند
نیره ساری

جوان آنلاین: دکتر محسن شاکری نژاد دانش‌آموخته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما و رئیس مرکز تحقیقات صداوسیماست. وی می‌گوید: مردمی که سواد رسانه‌ای نداشته باشند عملاً تبدیل می‌شوند و در راستای تأمین منافع دولت استعمارگر کار می‌کنند. امریکایی‌ها اصطلاحی دارند با این مضمون که ما باید مردم دنیا را تبدیل به امریکایی‌هایی کنیم که متولد این کشور و شهروند آن نیستند، اما امریکایی فکر می‌کنند، لباس می‌پوشند، امریکایی رفتار می‌کنند. ابزار این تبدیل هم رسانه است. مشروح گفتگو با وی در ادامه می‌آید. 
 
سواد رسانه چیست؟
سواد رسانه توانایی دسترسی، استفاده، ارزیابی، تحلیل، انتقال و در مراحل عالی تولید محتوای رسانه‌ای است. افرادی که به این توانایی رسیده و دسترسی و امکان استفاده از آن را دارند و می‌توانند متون رسانه‌ای را ارزیابی و تحلیل کنند، دارای سطوحی از سواد رسانه‌ای هستند. نکته مهم در حوزه تحلیل این است که اگر کسی خوانش انتقادی داشته باشد و بداند منبع این پیام کجاست، کیست و با چه هدفی و برای چه مخاطبی تولید شده، در واقع به بخشی از سواد رسانه‌ای دست یافته است. 

آیا مردم ما از سواد رسانه‌ای لازم برخوردار هستند یا خیر؟ 
متأسفانه در این زمینه دچار ضعف هستیم و ضعف ما هم تاریخی است. وقتی تاریخ رسانه‌ها را در دنیا نگاه کنیم به این ضعف واقف می‌شویم. یکی از مهم‌ترین رسانه‌های جمعی روزنامه‌هاست که تقریباً با فاصله ۱۵۰ سالی نسبت به روزنامه‌های جهان و در اواسط دوران قاجار در کشور ما پا به عرصه وجود گذاشت. در علم ارتباطات اشاره شده که روزنامه‌ها در دنیا چند نسل را طی کرده‌اند؛ نسل اول روزنامه‌های استبدادی بودند که در خدمت طبقه حاکم فعالیت می‌کردند و عملاً مجیزگوی حاکمان بودند. بعد از آن اتفاقاتی در افکار عمومی در سطح دنیا اتفاق افتاد و شاهد مطبوعات آرمانی یا مسلکی بودیم و دوره بعد مطبوعاتی هستند که به مطبوعات تجاری یا خبری شناخته می‌شوند. زمانی که غرب مطبوعات استبدادی و آرمانی را پشت سر گذاشته و وارد مطبوعات تجاری و خبری شده بود تازه در ایران مطبوعات استبدادی روی کار آمد، یعنی اولین روزنامه ایران وقایع اتفاقیه و کاغذ اخبار از سلطان قاجار تعریف و تمجید می‌کردند. سال‌ها بود که مردم در غرب روزنامه خوان بودند و در کشور ما تازه روزنامه استبدادی روی کار آمده بود. 
اما در مورد نسل‌های بعدی رسانه‌های ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون و امروز اینترنت و فضای مجازی فاصله ما با غرب به نسبت قبل کم شده است. فاصله بین رادیو در ایران و در غرب خیلی کمتر است و امروز هم تکنولوژی‌های ارتباطی پا به پای هم پیش می‌روند. به بیان دیگر مردمان غرب ۱۵۰ سال قبل از ما روزنامه‌خوان بودند و بعد به رادیو و تلویزیون دسترسی پیدا کردند، اما ما تازه با روزنامه آشنا شده بودیم که به یکباره رادیو آمد، می‌خواستیم با رادیو آشنا بشویم که تلویزیون آمد و تجربه زیستی زیادی با روزنامه نداشتیم. تمام این‌ها باعث شده است خیلی وقت‌ها دچار کژکارکردی رسانه در ایران بشویم و رسانه استفاده خودش را از دست بدهد، درحالی که استفاده درست از آن به سواد رسانه‌ای برمی‌گردد. البته در چند سال اخیر این قضیه بهتر شده است، اما کماکان اگر بخواهیم معدلی در سطح سواد رسانه‌ای بگیریم، نمره بالایی به ما تعلق نمی‌گیرد. 
رسانه‌های غربی، پلتفرم‌های اجتماعی و رسانه‌های بیگانه از همین مدل استفاده و از سواد رسانه‌ای عامه مردم استفاده می‌کنند که در این زمینه می‌توان به فیک نیوز‌ها اشاره کرد. آن‌ها اخبار جعلی را منتشر می‌کنند و مردم هم باورشان می‌شود. در حال حاضر وقتی بحثی در فضای مجازی مطرح می‌شود، به شاخص‌های اشاره شده دقت نمی‌شود و عمده محتوای پیام مورد ارزیابی قرار نمی‌گیرد. برای مثال شهروندان انگلستانی برای استفاده از تلویزیون باید مبلغی پرداخت کنند. کسی که سواد رسانه‌ای دارد این سؤال برایش پیش می‌آید که چگونه ممکن است دولت انگلستان که از مردم خود برای تماشای بی‌بی‌سی پول می‌گیرد، برای کشور ما بی‌بی‌سی فارسی راه می‌اندازد و به صورت رایگان برنامه پخش می‌کند؟ کسی که سواد رسانه‌ای دارد متوجه این موضوع می‌شود و به منبع پیام شک می‌کند. اینکه انگلستان هدفش از تولید پیام چیست؟ و مخاطب آن کیست؟ سؤالات مهمی به شمار می‌رود. 
با کمال تاسف باید گفت به خاطر فقدان سواد رسانه‌ای در جامعه ما بیگانگان در حال سوءاستفاده هستند، پیام‌های خود را در بستر‌های مختلف به مخاطبان می‌رسانند و مردم هم باور می‌کنند و تبعات آن را در سطح جامعه می‌بینیم. 

مشکلات فقدان سواد رسانه یا آسیب‌های این کم سوادی و بی‌سوادی چیست؟
کشور ما هیچ وقت در دوره کلاسیک مستعمره نبوده و اشغال نشده‌ایم، ولی ما درگیر استعمار نو بودیم و مسئله حاکمان دست نشانده در دوره پهلوی اتفاق افتاد و انگلیسی‌ها را سرکار آوردند. نکته ما استعمار فرانو است که جدیدترین نوع استعمار نام می‌گیرد. در استعمار فرانو کشور‌های استعمارگر حتی حاکمان دست نشانده را به کار نمی‌گیرند، بلکه سراغ مردم و افکار عمومی می‌روند که مهم‌ترین ابزارش نیز رسانه است. 
مردمی که سواد رسانه‌ای نداشته باشند، عملا «تبدیل» می‌شوند و در راستای تأمین منافع دولت‌های استعمارگر کار می‌کنند. امریکایی‌ها اصطلاحی دارند با این مضمون که ما باید مردم دنیا را تبدیل به امریکایی‌هایی کنیم که متولد این کشور و شهروند آن نیستند، اما امریکایی فکر می‌کنند، لباس می‌پوشند، امریکایی رفتار می‌کنند. ابزار این تبدیل هم رسانه است. با استفاده از رسانه عملاً می‌توانند مردم دنیا را تبدیل به آنچه می‌خواهند کنند و ایده‌آل‌ها و ارزش‌هایشان آن چیزی می‌شود که نظام سرمایه‌داری می‌خواهد. منتها ابزار آن رسانه است، حتی در حوزه اقتصاد، سیاست و دین ابزار تأمین منافع کشور‌های استعمارگر می‌شوند. پس نداشتن سواد رسانه فقط به این خلاصه نمی‌شود که دروغ‌های کشور‌های استعمارگر را باور می‌کنیم، بلکه به نیروی آنان تبدیل می‌شویم و بدون آن که بدانیم در خدمت منافع آن کشور رفتار می‌کنیم. 
در همین منطقه شاهد هستیم که برخی مدعی طرفدار دموکراسی هستند، اگر کسی سواد رسانه‌ای داشته باشد این پرسش برایش پیش می‌آید که چرا برای برخی دولت‌ها، مردم مهم نیستند؟ مثلاً در کشوری مثل ایران در ایامی که رفراندوم برگزار می‌شود برخی رسانه‌ها مردم را تشویق می‌کنند که رأی ندهند. در رابطه با چندگانگی که وجود دارد اگر کسی اندکی سواد رسانه‌ای و بصیرت داشته باشد آن‌ها را تشخیص می‌دهد، اما متأسفانه عدم سواد رسانه‌ای باعث عدم درک این مسائل می‌شود. 

چطور می‌شود سواد رسانه‌ای اقشار مختلف جامعه را ارتقا داد؟
مهم‌ترین وظیفه بر دوش حاکمیت است. در عصری به سر می‌بریم که قبل از اینکه فرزندان ما در دنیایی واقعی به دنیا بیایند، در دنیای مجازی به دنیا می‌آیند. رسانه با همه ساحت‌های زندگی آمیخته شده است و ما به لحاظ تاریخی و فرهنگی دچار تأخیر در استفاده و بومی شدن آن در جامعه هستیم. اگر کودک ما بدون آموزش وارد فضای مجازی شود، آسیب می‌بیند. در تمام دنیا آموزش سواد رسانه‌ای از سنین کودکی آغاز می‌شود و جزء دروس دوران دبستان است. در کشور ما با کلی فشار و پیگیری در دوره دهم و یازدهم درس سواد رسانه‌ای اضافه شده و خیلی دیر است، چراکه دانش‌آموزان حتی قبل از آن در حال استفاده از فضای مجازی بوده‌اند، بنابراین حاکمیت باید در این راستا برنامه ریزی کند. در حوزه آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها، رشته واحدی تحت عنوان سواد رسانه‌ای نداریم و همین ضعفی جدی است. باید از آغازین روز‌های جامعه‌پذیری کودکان و قبل از اینکه وارد جامعه شوند، آموزش‌های سواد رسانه‌ای را ارائه دهیم. امروزه شاهدیم که زیست مجازی بر زیست حقیقی سیطره پیدا می‌کند. فضای مجازی در دنیا قصد داشته به تقویت روابط انسانی کمک و خلأ‌های ارتباطات انسانی را پر کند، اما امروز جای آن نشسته‌است. شاهدیم که فضای مجازی جای ارتباطات صمیمانه و نزدیک در خانواده را گرفته است و این‌ها زنگ خطری جدی محسوب می‌شود و مستلزم این است که فرآیند آموزش سواد رسانه‌ای را شروع کنیم. 
در انواع رسانه‌ها، صداوسیما و شبکه‌های اجتماعی باید بستری فراهم شود که آموزش سواد رسانه‌ای را در دستور کار قرار دهند. امروز با گسترش هوش مصنوعی تشخیص اتفاقات واقعی از جعلی سخت می‌شود و اگر از آموزش‌های لازم استفاده نکنیم خیلی از باورهایمان تحت الشعاع این ضعف آموزش سواد رسانه قرار می‌گیرد. پس هم حاکمیت و هم خانواده باید خودشان را متولی این امر بدانند و تقاضا کنند سواد رسانه‌ای گسترش یابد. خانواده برای حفظ کودک خود باید متقاضی آموزش سواد رسانه باشد، حتی از مجاری مختلف به امر آموزش بپردازد. 

این آگاهی بخشی و ارتقا نیازمند چارچوب بندی هم است؟
در تمام دنیا حتی کشور‌های حاشیه خلیج فارس برای استفاده از فضای مجازی قانون‌هایی وجود دارد، اما متأسفانه در کشور ما فرزندان‌مان بدون هیچ بستر و هماهنگی، در شبکه‌های مختلف مجازی فعالیت می‌کنند، به سرعت اخبار در حال تبادل است و مجاری مهم پاسخگوی هیچ یک از تقاضا‌ها نیستند. هیچ‌کس متولی پیگیری خطا‌هایی که در این فضا اتفاق می‌افتد، نیست، بنابراین بحث سواد رسانه‌ای در جامعه ایران مهم است، چراکه دشمنان در حال سوءاستفاده از آن هستند. 
باید به دنبال آگاهی بخشی باشیم نه خبررسانی صرف، زیرا در زمانه‌ای هستیم که خبررسانی صرف کفایت نمی‌کند، چون مخاطب دسترسی به رسانه‌های زیادی دارد. من به عنوان مخاطب در فضای مجازی، ماهواره، رادیو و تلویزیون امکان دسترسی به اطلاعات را دارم. اساساً این تفکر که حادثه‌ای در جهان اتفاق بیفتد اگر آن را منتشر نکنیم پس کسی از آن آگاه نخواهد شد، یک تصور غلط است، بلکه در فضای مجاری آن خبر همه گیر می‌شود؛

و صحبت پایانی... 
رسالت ما فراتر از خبررسانی و اتفاقاً آگاهی بخشی بوده، اما این رسالت مهم به فراموشی سپرده شده است. برخی رسانه‌ها خبر می‌دهند، اما آگاهی نمی‌دهند. در حال حاضر از همه ادوار قبل خبردارتر هستیم، اما در زمان تحلیل اخبار ضعیف عمل می‌کنیم، در واقع آگاهی پایین آمده درحالی‌که بزرگ‌ترین رسالت خبرنگار آگاهی‌بخشی است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار